از چوپانی پرسیدند: دنیا را توصیف کن
گفت:
وقتی پشم گوسفندان را چیدم
تنها چیری که دیدم ، یـــــک گله گــــــرگ بود...
گرگها همیشه زوزه نمیکشند...
گاهی هم می گویند:
دوستت دارم...
و زودتر از آنکه بفهمی بره ای ، میدرند خاطراتت را...
و تو میمانی با تنی که بوی گرگ گرفته...
تازگی ها
آدمها، آدم می درند
و گرگ های بیچاره بیکار شده اند ...
[ شنبه 92/6/30 ] [ 9:45 عصر ] [ sina ]